- سه بر
- سه ضلعی
معنی سه بر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن چه که دارای سه شعبه باشد سه شاخه: تیر سه پر
утраивать
verdoppeln
потроїти
triplicar
triplicare
triplicar
verdrievoudigen
तीन गुना करना
melipatgandakan
세 배로 만들다
üç katına çıkarmak
kuongeza mara tatu
তিনগুণ করা
تین گنا کرنا
پس برداری
بنفس افتادن بشدت دم زدن
اسپرک سپید از گیاهان
دزدی که پول مردم را از جیب آنان می دزدد، جیب بر
جشنی بود که ایرانیان در اول ماه آذر بر پا میکردند بدین وجه که مردی کوسه و یک چشم و بد قیافه و مضحک را بر خری سوار میکردند و دارویی گرم بر بدن او طلا مینمودند و آن مرد مضحک باد زنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میزد و از گرما شکایت میکرد و مردم برف و یخ باو میزدند. چند تن از غلامان شاه نیز همراه او بودند و از هر دکانی یک درهم سیم میگرفتند و اگر کسی از دادن وجه اهمال و تعلل میکرد کوسه از گل سیاه و مرکب که همراه داشت بر جامه آن کس می پاشید و از هنگام صباح تا هنگام نماز ظهر هر چه جمع میشد تعلق بپادشاه داشت و از آن پس تا هنگام نماز عصر هر چه گرد میامد بکوسه و گرو که با او همراه بودند. اگر کوسه بعد از هنگام نماز عصر بنظر بازاریان در میامد او را آن قدر که میتوانستند میزدند. این روز را بعربی رکوب کوسج میخواندند
جشنی بود که ایرانیان در اول ماه آذر بر پا میکردند بدین وجه که مردی کوسه و یک چشم و بد قیافه و مضحک را بر خری سوار میکردند و دارویی گرم بر بدن او طلا مینمودند و آن مرد مضحک باد زنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میزد و از گرما شکایت میکرد و مردم برف و یخ باو میزدند. چند تن از غلامان شاه نیز همراه او بودند و از هر دکانی یک درهم سیم میگرفتند و اگر کسی از دادن وجه اهمال و تعلل میکرد کوسه از گل سیاه و مرکب که همراه داشت بر جامه آن کس می پاشید و از هنگام صباح تا هنگام نماز ظهر هر چه جمع میشد تعلق بپادشاه داشت و از آن پس تا هنگام نماز عصر هر چه گرد میامد بکوسه و گرو که با او همراه بودند. اگر کوسه بعد از هنگام نماز عصر بنظر بازاریان در میامد او را آن قدر که میتوانستند میزدند. این روز را بعربی رکوب کوسج میخواندند
عمل و شغل کیسه بر جیب بری
توقع بسیار داشتن
حصول فایده از چیزی: کوه از پی حکم تو کمربست کان از کرم تو کیسه بربست. (تحفه العراقین)
دزدی که عیار است و زر از کیسه مردم در رباید